گروه کوهپیمایی رویش دزفول
لیت شعری این استقرت بک النوی بل ای الارض تقلک او ثری ابرضوی...
آموزش کوهپیمایی و کوهنوردی(5)(آخرین قسمت این مطلب)
قانون نایسمیت برای تخمین زمان انجام یه برنامه:
برای هر 5 کیلومتر راهپیمایی در مسیرهای تخت و ساده 1 ساعت در نظر می گیریم.
برای هر 3 کیلومتر کوهپیمایی در شیب ها که شما را به تقلا وا می دارد، 1 ساعت در نظر می گیریم.
برای هر 1 کیلومتر مسیر ناهموار، بوته زار انبوه، برف نرم، شن زار، 1 ساعت در نظر می گیریم.
به ازای هر 500 متر افزایش ارتفاع، 1 ساعت به زمان کل اضافه می کنیم.
به ازای هر 1000 متر کاهش ارتفاع، 1ساعت به زمان کل اضافه می کنیم.
در مجموع به ازای هر 5 ساعت نیز 1 ساعت اضافی برای اوقات تلف شده و استراحت در نظر می گیریم.
باید عادت نماییم تا بعد از حدود 2 ساعت کوهپیمائی مداوم حدود 10 تا 15 دقیقه استراحت کنیم تا بدن ما بتواند خود را برای فعالیت بعدی آماده کند.
در موقع عبور از سطوح شیب دار باید عمود بر سطح حرکت نماییم در این حالت پاها را نیز عمود بر سطح افق قرار داد.
در شیب می توان از باتوم راهپیمائی نیز استفاده نمود.
باسلام
ان شاءلله برنامه این هفته گروه کوه پیمایی رویش به مقصد "دژ ممدلی خان" خواهد بود.
زمان حرکت: جمعه28آذر راس ساعت4صبح
شروع حرکت: گلزار شهدای شهیدآباد دزفول
تجهیزات مورد نیاز: کفش و لباس ورزشی مناسب و همچنین لباس گرم مناسب بدلیل سردی هوا.
مدت زمان برنامه:6-7ساعت
تذکر: درصورتی
که از وسیله ی نقلیه خودتان استفاده می کنید حتما سیستم روشنایی را علاوه
بر سایر موارد مجددا بررسی نمایید. در صورتی هم که تمایل به شرکت در برنامه
دارید ولی وسیله ی مناسب در اختیار ندارید تا پنج شنبه ساعت21اطلاع دهید
تا نسبت به ترتیب دادن وسیله نقلیه مناسب اقدام شود.
شماره تلفن جهت اطلاع و همچنین سایر موارد:09167035980آقای فیاضیان
تذکر2: برنامه به صورت عمومی است و مخصوص افراد خاصی نیست.
عمر نسبتا کوتاه
عمر مبارک امام رضا (سلاماللهعلیه) تقریباً پنجاه و پنج سال بوده است -
یعنی از سال ۱۴۸ که سال شهادت امام صادق (علیهالسّلام) است تا سال ۲۰۳ -
تمام زندگی این بزرگوار با همهی این عظمتها و عمقها و ابعاد گوناگونی که
میشود برای آن ذکر کرد و تصویر کرد، در همین مدّت عمر نسبتاً کوتاه انجام
گرفته است. از این مدّت پنجاه و پنج سال، نزدیک به بیست سال - تقریباً
نوزده سال - مدّت امامت این بزرگوار است؛ امّا همین مدّت کوتاه را که
ملاحظه میکنید، تأثیری که در واقعیّت دنیای اسلام گذاشت و به گسترش و عمقی
که به معنای حقیقىِ اسلام و پیوستن به اهلبیت (علیهمالسّلام) و آشنا شدن
با مکتب این بزرگواران انجامید، یک داستان عجیبی است، یک دریای عمیقی است.
حکومت مسلط هارون و کار دشوار امام
آن وقتی که حضرت به امامت رسیدند، دوستان و نزدیکان و علاقهمندان حضرت
میگفتند که: علىّبنموسی در این فضا چه کار میتواند انجام بدهد - این فضای
شدّت اختناقِ هارونی که در روایت دارد که میگفتند: وَ سَیفُ هارونَ تَقطُرُ دَما؛
خون میچکد از شمشیر هارون - این جوان در این شرایط، در ادامهی جهاد
امامان شیعه و در مسئولیّت عظیمی که برعهدهاش است، میخواهد چه بکند؟ این
اولِ امامت علىّبنموسیالرّضا (علیهالسّلام) است.
وضع در پایان عمر امام و یک مثال جالب و خواندنی
بعد از این نوزده سال
یا بیست سال که پایان دوران امامت و شهادت علىّبنموسیالرّضا است، وقتی
شما نگاه میکنید، میبینید که همان تفکّر ولایت اهلبیت و پیوستگی به خاندان
پیغمبر آنچنان گسترشی در دنیای اسلام پیدا کرده که دستگاه ظالم و
دیکتاتور بنیعبّاس از مواجههی با آن عاجز است؛ این را علىّبنموسیالرّضا
انجام داده. شنیدهاید شما که دعبل به مروْ، به خراسان آمد و آن اشعار
معروف را در مدح امام رضا انشاء کرد و انشاد کرد؛ بعد هم جایزهای گرفت؛ و
حالا فرض بفرمایید چند روزی هم در مروْ و در سایر شهرهای خراسان ماند، بعد
هم راه افتاد رفت به طرف بغداد و کوفه و همان جاهایی که میخواست برود. در
میان راه دزدها به کاروانی که دعبل در آن بود حمله کردند و غارت کردند این
کاروان را. کاروانیها نشسته بودند تماشا میکردند، اموالشان همه به غارت
رفته بود، رئیس دزدها هم نشسته بود بالای بلندی روی یک سنگی، او هم با
تبختر تماشا میکرد این زندانیها و اسرای کاروانی و این اموالی را که گرفته
بودند و جمع میکردند و میبستند و ضبط میکردند. دعبل شنید که رئیس دزدها
دارد با خودش زمزمه میکند، یک شعری را میخواند؛ گوش کرد، دید شعر خودش است.
یک بیت از همان قصیدهای را که فرضاً یک ماه پیش، یک ماه و نیم پیش در مرو
سروده - «أرَی فَیئَهُم فی غَیرِهِم»(۲) تا آخر - رئیس دزدها در بین راه،
در نزدیکی مثلاً ری و عراق، این شعر را دارد از حفظ میخواند. دعبل خوشحال
شد، بلند شد گفت که این شعری که میخوانی، مال کیست؟ گفت: این شعر مال دعبل
خزاعی است. گفت: خب، دعبل خزاعی منم! رئیس دزدها وقتی که دید این شخص دعبل
خزاعی است، بلند شد او را در آغوش گرفت، بوسید، گفت: به برکت حضور این شخص
در این کاروان، همهی اموال را پس بدهید. همهی اموال را پس دادند،
کاروانیها را احترام کردند، راه انداختند، رفتند. خب، این حادثهی کوچکی
است در تاریخ، امّا معنای بزرگی دارد. شعری که در باب علىّبنموسیالرّضا
در مروْ سروده میشود؛ بعد از حدود یک ماه، یک ماه و نیم - کمتر، بیشتر - در
ری و عراق از زبان یک راهزن، آن هم به صورت حفظ شده، تکرار میشود. معنای
این چیست؟ معنایش این است که زمینه آنچنان برای ترویج اهلبیت و برای نام
مبارک امام رضا مساعد است که این شعر - که آن روز شعر یکی از مؤثّرترین و
نافذترین رسانهها بوده - در یک مدّت کوتاهی دست به دست میچرخد تا میرسد به
یک آدمی که مثلاً یک راهزنی در وسط بیابان است.
حرکت عظیم و امام و حکمت امامزادگان پراکنده
این نشاندهندهی حرکت
عظیمی است که در دوران امامت علىّبنموسیالرّضا (سلاماللهعلیه) برای
ترویج مکتب اهلبیت انجام گرفته؛ محبّت آنها همهگیر شده است؛ حضور آنها و
وجود آنها در جامعهی اسلامی به اعماق دلهای مردم نفوذ پیدا کرده است.
اینکه شما میبینید امامزادههای بزرگوار بلند شدند، راه افتادند، آمدند
اینجا، غیر از جنبهی عزا و غمناک قضیّه که شهادت اینها در بین راه است، یک
جنبهی مثبت و پرمعنا دارد؛ معنای این، درخواست مردم، تقاضای مردم،
زمینهی پذیرش و قبول مردم نسبت به اهلبیت است. میدانید وقتی میگوییم
«اهلبیت»، یعنی این مکتب، این معنا و لبّی که اهلبیت از اسلام معرّفی
میکردند؛ یعنی یک کار عمیقاً فرهنگی و معنوی و یک کار بزرگ اعتقادی.
کارهای امام، مامون را به زانو درآورد و بالاخره...
این حرکت امام رضا (علیهالسّلام) است؛ تا بالاخره مأمون طىّ همان
قضایایی که شنیدهاید و تکرار شده است و میدانید، احساس میکند که ناچار است
علىّبنموسیالرّضا (علیهالسّلام) را - که با نیّتهای خاصّ خودش، آن
بزرگوار را از مدینه کشانده بود، آورده بود، به خود نزدیک کرده بود و قصد
کشتن آن بزرگوار را هم نداشت - برخلاف آنچه تدبیر کرده بود، به شهادت
برساند؛ کار قضاء الهی و ارادهی الهی و تدبیر الهی - که پارهی تن پیغمبر
در این نقطهی دوردست از مدینه مدفون بشود که خود این یک تدبیر الهی است،
یک مهندسی الهی است - به وسیلهی دشمنان اهلبیت انجام بگیرد.
کار برای اهداف بلند را اینجوری باید انجام داد؛ نگاه به بلندمدّت را با
این انگیزهها، با این نیّتها، با این امیدها باید انجام داد؛
قسمتی بیانات مقام معظّم رهبری در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی92/6/26
این عکس کدام شهید است؟
یک بار همراه با شهید حسین به
کوه رفته بودیم چند تن دیگر از برادران همراهمان بودند که دو سه روز به طول
انجامید. در آن چند روز وقت نماز که میشد، نماز را به جماعت میخواندیم و
حسین با شور و شوق خاصی آماده برگزاری نماز میشد. بعضی وقتها در بین روز
صدای بلند گریهای از دور ما را متوجه خود میساخت. وقتی به دنبال صدا
میرفتیم، میدیدیم حسین جای خلوتی در لابلای صخرهها پیدا کرده و مشغول
خواندن دعاهای مفاتیح و راز و نیاز با خدا و مولای خویش است...